چرا نظام‌های سیاسی برنده نیاز به نوآوری دارند؟

بخش اخبار سیاسی ایرانیان نیوز :

ضعف در نوآوری درسیاست ورزی در ایران

رضا اکبری نوری

نظام های سیاسی بدون نوآوری می میرند. این یافته گران بهایی است که حتی کشورهای توسعه یافته هم زمان زیادی برد تا به فهم آن نائل شوند. درست زمانی که پرده آهنین فروپاشید و نظام های سیاسی برنده یا باقی مانده، برتری فرضی نظام های لیبرالی و دموکراتیک را نشان می داد. زمان برد تا نظام های سیاسی به این نتیجه برسند که حتی آن ها هم نیاز به تغییر دارند و این تغییر از دل نوآوری در سیاست، یعنی نوآوری در فهم جدید از خود، فهم جدید از جامعه، فهم جدید از تکنولوژی ها و نظام های ارتباطی جدید و هم چنین فهم جدید از هنجارهای جدیدی که به زودی انتظار آن ها را می کشد. تا سال ها گمان بر این بود که سیاست ثابت یا ایستاست است و خصوصا وقتی که یک نظام فکری یا سیاسی برنده یک منازعه یا رقابت سیاسی می شود، دیگر برنده است و نیازی به تغییر ندارد. بزرگترین درس تاریخ را در این زمینه اتحاد جماهیر شوروی به جا گذاشت. ایدئولوژیی که مدعی جامعیت و تکامل دوران تاریخ بود. چند دهه بدون تغییر و نوآوری در آن چه که بنا گذاشته بود عملا خود را فروپاشید. خود فروپاشی حاصل این باور بود که نظام سیاسی برنده نیازی به تغییر و نوآوری ندارد.

 از این رو زمان زیادی برد تا بسیاری از افرادی که زمانی در رقابت های سیاسی مانند انتخابات ها و یا در نزاع هایی سیاسی مانند انقلاب ها برنده می شوند، بدانند بدون نوآوری عمر درازی نخواهند داشت. مهم این که هر چه پیش می رویم و از نظام های کلاسیک و سنتی فاصله می گیریم و خصوصا با ورود به عصر اطلاعات و ارتباطات و نزدیک شدن زمان و مکان که نوعی چسبندگی را برای بشر فراهم آورده است، نیاز به نوآوری در سیاست ورزی و حکمرانی امری غیر قابل انکار و احتناب ناپذیرمی شود. از این رو می توان با قوت این ادعا را داشت که نظام های سیاسی بدون نوآوری از بین می روند یا می میرند. واضح است که این یک اشتباه فاحش است که سیاست را ثابت بپنداریم و گمان کنیم برنده بودن به معنای پایدار بودن و ماندگار بودن هم هست.

لذا نظام های سیاسی که حتی با والاترین ارزش ها مانند آزادی، برابری و عدالت و همبستگی، برنده شده اند، بدون نوآوری در تحقق ارزش های خود ناکام می مانند و ناکامی در تحقق این ارزش های بنیادین که با ضعف در نوآوری در سیاست رخ می دهد نظام های سیاسی را می میراند. با تغییرات بزرگی تکنولوژیکی، ژئوپولیتیکی و زیست محیطی که رخ داده و هم چنان با سرعت بیشتر در حال وقوع است، این اشتباه بیشتر خود را نمایان می کند، نظام های سیاسی نیاز به نوآوری دارند تا به ارزش های اصلی خود وفادار بمانند.

این مشکلی است که در حال حاضر در نظام سیاسی ایران با آن روبرو هستیم. و با سرعت یافتن تحولات در جهان و منطقه در عرصه های مختلف این مشکل حادتر هم شده است. با وجود این که امروز نیاز به نوآوری های بیشتری در سیاست و حکمرانی داریم، اما گویی باب نوآوری بسته شده است و هر روز بیشتر رو به ضعف نهاده ایم و همین نکته نیز پاشنه آشیل حکمرانی امروز ایران محسوب می شود. در غیاب نوآوری در سیاست، هر روز اتکا بیشتری به قدرت و اهرم های سخت رخ می نمایند و کار را از آن چه هست سخت تر می گرداند. این فرایند به گونه ای پیش رفته است که ما از یک نظام نیمه حزبی و نیمه مشارکتی که ایجاد کرده بودیم هم فاصله گرفته ایم و تمام نوآوری خودمان را در دعوت از مردم برای مشارکت های دو یا چهار سال در انتخابات آن هم با اما و اگر های زیاد خلاصه کرده ایم. این کافی نیست. سیاست می تواند و البته باید کارهای بیشتری برای ایجاد همبستگی و در مسیر دست یافتن به ارزش های بنیادین خود مانند برقراری عدالت، برابری و آزادی انجام دهد. خصوصا با تغییر یافتن نظام آگاهی یعنی در زمانی که شهروندان بسیار نسبت با سال های گذشته در آگاهی بیشتر و گسترده تر و عمیق تری به سر می برند، نسل نو سطح نویی از آگاهی و دسترسی به اطلاعات را تجربه می کند و زنان بسیار بیشتر از گذشته به دنبال جضور و مشارکت در جامعه هستند، سیاست ورزی بدون نوآوری نه تنها محکوم به شکست است، بلکه می تواند خسارات جبران ناپذیر عمیقی را از خود به جا بگذارد.

متاسفانه فرصت های زیادی را برای بازسازی نهادهای عمومی و ساختارها در جهت کارآمد سازی و افزایش ظرفیت در پاسخگویی به مطالبات و تغییرات از دست داده ایم و هر چند زمان بسیار تنگ شده است، اما هنوز فرصت داریم تا با دست زدن به اقدامات نوآورانه شرایط در جهت بهبود تغییر دهیم. اما این تغییر نباید به شیوه یا مدل یک نظام سلسله مراتبی که برخاسته از نظم قرن های قبل است صورت گیرد، این مدل برای این زمان و در این تجربه دیگر کارآمد نیست و باعث از بین رفتن چیزهایی که باقی مانده اند خواهد شد. ما به مدلی چابک، منعطف، مشارکتی و ماموریت گرا با آمادگی بالا در دست زدن به نوآوری در سیاست ها، برنامه ها و اقدامات نیاز داریم. قطعا در این مدل اتکا اصلی هم باید به دانش و آگاهی و تجربه شهروندان باشد. معنای این گفته این است که نوآورانه ترین سیاست ها در جامعه امروز ایران مبتنی بر حضور و مشارکت و همراهی شهروندان خواهد بود. ما باید شیوه های جدید درگیر کردن و مشارکت شهروندان در دست یابی به اهداف و ماموریت ها داشته باشیم و اگر نداریم باید آن ها ابداع کنیم.

از این رو پرسش از اکنونیت و این پرسش که اکنون ما چیستیم یا چه باید باشیم مقدم بر هر پرسش دیگری است. پرسشی که معطوف به مساله زوال یا مساله ترقی است. نزدیکی عصری جدید یا فرارسیدن واپسین روزهای موعود. اندیشیدن یا فلسفیدن هم با اتکا به همین پرسش باید مورد نظر ما باشد. قطعا چهره تاریخی ما اکنونیت ما را تشکیل می دهد و هر چیزی بیرون از این چهره تاریخی کار را برای پی بردن به چیستی اکنونیت، ما را به دشواری خواهد انداخت. مساله هم برای ما نه رهانیدن یا آزاد کردن خود بلکه در نظر گرفتن این نکته است که چگونه برای برقراری رابطه بهتر با خود، رابطه ای که نوآورانه و خلاقانه باشد پردازش جدیدی از خود ارائه دهیم. این رویکرد نوآورانه قطعا رابطه عمیقی با تاریخ انتقادی اندیشه و اندیشیدن دارد.

بنابراین برقراری رابطه ای نو با خود و با محیط یا پیرامون محور پرسش ما از خودمان برای دست زدن به سیاست ها و در پیش گرفتن اقدامات نوآوارنه خواهد بود. رابطه ای نوآورانه که بتواند به حل مشکلات ما به خودمان و با محیط کمک کند. هر چیزی که این گونه باشد از جنس نوآوری است. البته ضرورت دارد که بگویم در این جا نوآوری معطوف به عمل است. یعنی وقتی از نوآوری صحبت می کنیم منظور نوآوری در عمل. این نوآوری ها می تواند شامل نحوه بازاندیشی در شیوه های حکمرانی و بازتعریف رابطه با مردم و جایگاه مردم در حکمرانی تا نوآوری های ما در مورد محیط زیست و آب را شامل شود. این نیست مگر این که وقتی از نوآوری صحبت می کنیم به نتایج می اندیشیم نه صرفا نوآوری به عنوان یک هدف.

نگاهی که در این جا سعی دارم ارائه کنم سطحی هنجاری را هم شامل می شود. یعنی نگریستن به نوآوری در سیاست از منظری هنجاری. تلاش برای پاسخ گفتن به این پرسش که چه چیزی باعث پیشرفت جامعه می شود، توسعه ای مثبت بدون آسیب یا با کمترین آسیب برای جامعه. به گونه ای که بتواند مشکلی را از پیش پا بردارد یا بتواند مساله ای را حل کند. بنابراین نوآوری در سیاست از درک درست یک مشکل آغاز می شود و اراده و تلاش برای حل آن. درک و اراده ای که از شجاعت، خلاقیت و حساسیت به میزان کافی ساخته شده است. به این معنا نوآوری باید از بابت ظرفیتی که برای نظام سیاسی ایجاد می کند نگریسته شود. به این نکته هم توجه داشته باشیم که شانس یا بخت و نوآوری از هم جدایی ناپذیر هستند. چرا؟ به این دلیل که فقط نظام هایی می توانند از شانس هایی که پیش روی آن ها قرار می گیرند بهره برداری کنند که پیش از آن ظرفیت بهره برداری از شانس پیش آمده را در خودشان ایجاد کرده باشند. در غیر این صورت چه فرصت ها و شانس هایی در برابر نظام ها قرار می گیرد که آماده بهره برداری از آن نیستند. بر این اساس هم بر این نظر هستم ما در سال های گذشته آماده بهره برداری از بسیاری از فرصت ها نبوده ایم. چه فرصت هایی که در داخل وجود داشته و چه فرصت هایی که در منطقه و جهان بوده است. به عنوان مثال ما فرصت های بهره برداری از رقابت های مبتنی بر جنگ سرد، رقابت و منازعات آمریکا و چین را در از دست داده ایم و امروز به خوبی می بینیم که چگونه کشورهایی مانند ترکیه و با تاخیر اما پر شتاب عربستان در حال استفاده از این فرصت ها هستندو ضمن این که با عملکردها و بازی های اشتباه، خودمان به فرصت برای دیگر کشورها تبدیل شده ایم بدون این که بهره ای از آن ببریم. باز هم به عنوان مثال اسرائیل در این سال ها توانست از اختلافات ما با عربستان و برخی از کشورهای عربی نهایت استفاده را در کاهش اختلافات خودش با آن ها ببرد. هم چنین عربستان توانست از اختلاف ایران با کشورهای اروپایی و امریکا  بسیار بهره ببرد. با این نگاه باید بگویم نوآوری تجهیز شدن برای روبرو شدن با فرصت هایی است که قرار است سر راه ما قرار بگیرد. نوآوری مجموعه وسیعی از آمادگی و رویکردهاست. کاری که در تمام این سال ها به شدت از آن غفلت داشته ایم و امروز به شدت و با سرعت زیاد به آن نیاز داریم. در نتیجه توانایی خود را برای دنبال کردن مشکل از دست داده ایم و قابلیت سازگار شدن، که برای هر نظام سیاسی اهمیت حیاتی دارد را نداریم. در نهایت هم مسیری را که طی می کنیم باید بگویم یک مسیر مسدود است و میل به مسدود سازی هم دارد. نظام سیاسی ما کمتر ظرفیت گشایش دارد و سیاست ها وراه کارهایی را هم که دنبال می کند بیشتر به مسدود سازی منجر می شود.

 با توجه به مواردی که مطرح شد در ادامه تلاش می کنم تا برخی از وجوه نوآوری را برای این که مقصود خود را بهتر توضیح دهم بیاورم:

نوآوری در شیوه‌ها و روش‌ها

نوآوری به این معنا  که کارها را به روشی دیگر انجام دهیم، یعنی خارج از چارچوب هایی که تا امروز می اندیشیدیم فکر کنیم. تلاش برای پیروی از رویکردی کاملاً متفاوت و پرسیدن سؤالات کاملاً جدید و متفاوت نسبت به قبل. طرح پرسش های نو و تلاش برای پاسخ گفتن به آن ها به شیوه های نو حتی در مورد موضوعات قدیمی. لذا وقتی از نوآوری در سیاست صحبت می کنم مقصودم استفاده از فناوری نیست، بلکه مقصودم شیوه های جدید تجربه کردن است، روش های جدید در سیاست ها. چیزی که سیاست را به انعطاف پذیری بیشتری می رساند و این همان چیزی است که به آن نیاز داریم. اما در حال حاضر این گونه نیست. ما در سیاست ورزی انعطاف مان را از دست داده ایم و این نیست مگر این که ما نسبت به تجربه و دانش و آگاهی تاریخی بی توجه بوده ایم و این بی توجهی با نوعی انکار همراه بوده است. همه این ها مهلک است. و ما را از بین خواهد برد. چرا که قادر به پاسخگویی و تطبیق اقدامات خود با مشکلات جدید نیستیم. تاکید بر تغییر و نو آوری در شیوه ها و روش ها فقط به این معنا نیست که شیوه های انجام دستی کار ها را تبدیل به انجام ماشینی یا الکترونیکی کنیم، هر چند که این هم بخشی از نوآوری مد نظر ماست و میزانی از مطلوبیت را به وجود می آورد. نگاه ما به نوآوری در روش ها و شیوه ها معطوف به نتایج و کیفیات آن است. با نوآوری در شیوه ها و روش ها باید بتوانیم نتایج بیشتر وبهتری را به جهات کمی و کیفی برای شهوندان رقم بزنیم. به عنوان مثال روی آوردن به انچام کارها در شیوه ای الکترونیک مردم باید متوجه شوند که کارکرد ها از یک نظام بیشتر رانتی به یک نظام کمتر رانتی در حال تغییر است. اگر چنین اتفاقی رخ ندهد و چنین درکی در شهروندان ایجاد نشود ساز و کارهای نوآورانه در سطحی نازل باقی خواهند ماند.

نوآوری در ابزار و امکانات

هیچ نوآوری ای در ابزار و امکانات ذاتا مشارکتی و یا دموکراتیک نیست. یا بهتر بگویم الزاما نوآوریهایی که در ابزارها ایجاد می کنیم به معنای بهره مندی بیشتر مردم از امکانات و مواهب اجتماعی، سیاسی و یا اقتصادی نیست. برای رسیدن به چنین مقصودی نیاز داریم تا به نوآوری عمیق تر نگاه کنیم. به همین دلیل نیاز داریم تا به نوآوری یک نگاه تکاملی داشته باشیم. این که نظام هایی را برقرار می کنیم و برای مدتی طولانی بدون نوآوری در آن ها توقع داریم هم چنان مطلوبیت ایجاد کنند و یا قادر به پاسخگویی به مطالبات دائما در حال تغییر باسند نگاه به سیاست به عنوان مقوله ای ایستاست. از این رو لازم است تا در فلسفه و نوع نگاهمان در استفاده از ابزار های نو این هدف را بگنجانیم و با رویکردی پیش برویم که هم زمان با نوآوری در ابزارها و امکانات و بهره مندی از آن ها، کیفیت و مطلوبیت و تعارضات  و تبعیض ها هم کاهش پیدا کنند.

نوآوری در استفاده از زبان و مفاهیم

ما به نوآوری بسیار مبنایی در کاربرد زبان در سیاست نیاز داریم. این یک نیاز بنیادی است. در حال حاضر زبان ما مربوط به زمانی ست که گذشته است همراه با کاربست مفاهیمی که توافقی بر سر آن ها وجود ندارد. اگر می‌خواهیم مبتنی بر برنامه ها و سیاست هایی پیش برویم که مبتنی بر نتایج و عمل گرایانه باشند، مطمئناً به چشم‌اندازی قوی مبتنی بر واقعیات نیاز داریم که بر پایه مفاهیمی چون توسعه، احترام به حقوق بشر و شهروندان، احترام به عقاید یکدیگر، وحدت و تنوع و با مشارکت موثر شهروندان برای ایجاد یک انسجام و ثبات پایدار و دست یابی به مشروعیت مبتنی بر مشارکت بنا شده باشد.

نوآوری در بوروکراسی و فرآیندها

این کاریست که بسیاری از دولت ها آن را به انجام رسانده اند و یا در حال انجام آن هستند و به عنوان امری مستمر به آن نگاه می کنند. از این منظر باید سیاست را به عنوان نیروی محرکی دانست که چگونگی استفاده از ابزار نهادها و سیاست ها را تعیین می کند. در این ارتباط باید به این نکته توجه داشته باشیم که شکل ارتباط سنتی نهادها با مردم و نمایندگی آن ها در مورد ارزش ها به طور جدی به چالش کشیده شده است. لذا ذیل سیاستی نوآورانه نیاز به طیف وسیع و متنوعی از گزینه ها برای سوق دادن مردم به مشارکت داریم. شامل سازماندهی به گروه ها، تشکل ها و انجمن ها، احزاب و نیروهای سیاسی، ایجاد نوآوری های لازم برای مبارزات انتخاباتی و انجام ابتکارات لازم در این زمینه از موارد بسیار مهمی هستند که سیاست باید به آن ها تن دهد. شکل فعلی سیاست ورزی تامین کننده منافع شهروندان نیست. به معنای دقیق آن چه نتایج  و چه سیاست ها و برنامه ها و چه اقدامات هیچ کدام منافع شهروندان و ارزش های آن ها را دنبال نمی کند.

نوآوری در سیاست‌ها و برنامه‌ها

آنچه در داخل تالارهای مجلس و در سازمان ها و وزارتخانه ها بحث می شود یا در مورد آن ها تصمیم گیری می شود مانند آموزش، بهداشت . سلامت و رفاه، حق رای، دستمزد و حقوق، به معنای واقعی کلمه روند زندگی ماست. این ها اموری نیستند که بدون نظر و مشارکت مردم در مورد آن ها تصمیم گرفته شود. نظام سیاسی باید بداند هر چه زمان می گذرد با شهروندانی باهوش تر و آگاه تر و البته صریح روبروست، باید سیاست ها و برنامه و نتایجی که از آن ها انتظار می رود برای مردم قابل فهم باشد و آن ها باید بدانند که چه زمانی کدام مشکلات آن ها از طریق سیاست ها و برنامه هایی که دولت و مجلس به اجرا می گذارد قابل حل خواهند بود. در غیر این صورت جمع تحلیل این خواهد بود که دولتیان و مجلسیان و در نهایت نظام سیاسی کارآمدی لازم را برای حل مسائلشان ندارد. این اتفاقی است که امروز در جامعه ایرانی افتاده است. ما با جامعه ای روبرو هستیم که دولت و مجلس و در مرتبه ای دیگر نظام سیاسی را قادر به پاسخگویی به مسائلش نمی داند.

نیاز به تاکید دارد این نیست مگر این که سیاست در ایران خلاقیت لازم و نوآوری کافی را در سیاست ورزی ندارد. حذف شدن مردم از سیاست چیزی خطرناک برای سیاست ورزی و روند اداره جامعه خواهد بود. سیاست ورزان چنین حقی ندارند. اما سیاستگذاری و فرایندهای موجود این جمع بندی را به جامعه و به لایه های مختلف و اقشار داده است که از مشارکت در تصمیم گیری و کارها کنار گذاشته شده اند و این بسیار مهلک است. باید بگویم ما در این زمینه پسرفت های جدی هم داشته ایم و در حال فاصله گرفتن از چیزهایی هستیم که پیش از این تا حدودی وجود داشته است. سیاست در ایران باید با اصلاح ضعف ها به مسیری که از سال ۷۶ به بعد آغاز شده بود ادامه می داد و با اصلاح مستمر تا امروز به یک جامعه مشارکتی تر، عادلانه تر و مبتنی بر اصول برابری و ازادی با اتکا به قانون دست می یافتیم. اما ضعف در نوآوری یا بهتر بگویم ترس و ناتوانی در نوآوری در سیاست، توامان کار را به جای سختی رسانده است. هر چند هنوز هم راه خروج، روی آوردن به سیاست نوآورانه است. نوآوری در سیاست ها و برنامه ها همیشه و در همه حال باید به نفع مردم باشد. باز تاکید می کنم این را از باب نتیجه مطرح می کنم. یعنی برنامه ها و سیاست ها ما باید به سمتی هدف گذاری شوند که در نتیجه به نفع مردم تمام شوند. طرح ارمان ها خیالی و غیر قابل ارزیابی ما را به مقصودی که می خواهیم نمی رساند.

  نوآوری در ایجاد رابطه‌های نو و موثر با سرمایه اجتماعی

عصر سیاست نخبه گرایانه با تحولاتی که در نظام ارتباطات و اطلاعات رخ داده است از یک سو و تحولات در سطح آگاهی و دانش جوانان، زنان و دیگر گروه ها رخ داده، به سر آمده است. این نوآوری در سیاست با هدف فعال سازی و مشارکت جوانان، زنان، گروه ها، اقشار و قومیت ها در نهادهای ملی و محلی است. تا از این طریق خود را در مسیر بهبود و ارتقاء اهداف و برنامه ها و سیاست ها قرار دهند. ایجاد حس اشتیاق و تعلق به جامعه و احساس موثر و مفید بودن هدف دیگری است که این سطح از نوآوری باید دنبال کند. اجازه بدهید جوانان را معادل با نوآوری بگیرم. این سطح از نوآوری را باید به عنوان جدی ترین مشغله خود دنبال کنیم. این موضوع باعث می شود تا سیاست کمتر نخبه گرا باشد. اصرار بر ادامه حکمرانی به شیوه ای نخبه گرایانه و از آن شدیدتر سیاست قیم مآبانه آسیب دیگری است که سیاست در ایران به آن دچار است. در این زمینه نیاز به چرخشی اساسی وجود دارد. سیاست امروز باید میل به دسترس بودن داشته باشد و این همان چیزی است که نسل امروز مطالبه می کند. در این صورت درک، تجزیه و تحلیل و همگام شدن با آن ساده تر هم خواهد بود. سیاست نخبه گرایانه در بستر و زمینه ای که پذیرای آن نیست نمی تواند مسائل و مشکلات را حل کند.



پایان خبر

منبع خبر

اخبار از خبرگزاری های موثق رسمی جمع آوری میشود و ایرانیان نیوز دخل و تصرفی در محتوای خبرها ندارد.