بخش اخبار سیاسی ایرانیان نیوز :
کارشناس مسائل خاورمیانه گفت: عراق در وضعیتی قرار دارد که اگر ایران و عربستان یا حتی در سطح دیگر، ایران و آمریکا چالش نداشته باشند، آنجا به ثبات نسبی دست پیدا میکند. در آن صورت عراق بیشترین نفع را خواهد برد. الکاظمی جدا از بحث انتخاباتی و تلاشهایی که برای آن انجام میدهد، هر چه قدر سعی کند ایران با عربستان و ایران و آمریکا تنش نداشته باشند، به ثبات عراق کمک کرده است
جواد حیرانینیا کارشناس مسائل خاورمیانه در گفتوگو با خبرنگار سایت ایرانیان نیوز به نقل از خبرگزاری های جمهوری اسلامی ایران،، در پاسخ به این سوال که قرار است به زودی بعد از پنج دور مذاکره در سطح اطلاعاتی و امنیتی بین ایران و عربستان سعودی، دور ششم در سطح دیپلماتیک انجام شود تحلیل شما از آغاز روابط میان ایران و عربستان سعودی چیست، گفت: ابتدا باید ببینیم دلایل مذاکره یا گفتوگوهایی که با وساطت عراق انجام میشود، چیست؟ چرا در دوره ترامپ طرف سعودی علاقهای به مذاکره نداشت در حالی که ایران از خود تمایل نشان میداد و حالا چرا عربستان برای مذاکره استقبال نشان داده و تا به حال چند دور گفتوگو هم انجام شده است. اولین دلیل، ساختاری است. نظمی که ترامپ برای منطقه تعریف کرده بود به این شکل قرار گرفت که در آن عربستان و اسرائیل نقش موثری ایفا میکردند و ترامپ از ماجراجوییهای عربستان در منطقه حمایت میکرد. تمام تلاششان این بود که ایران را به صورت جدی محدود کنند و حتی بحث تغییر نظام جمهوری اسلامی را هم در نظر داشتند.
وی افزود: با تحریمهایی که ترامپ ایجاد کرد و با ماجراجوییهایی که در منطقه خلیج فارس انجام شد، ناامنیهایی که اتفاق افتاد، اسرائیل و عربستان سعودی قصد داشتند ناامنی را تا جایی پیش ببرند که تغییر نظام جمهوری اسلامی اتفاق بیافتد. در آن نظم منطقهای که ترامپ تعریف کرده بود آن دو نقش بسیار مهمی داشتند. یکی از اتفاقایی که در دوره اوباما در خاورمیانه رخ داد نظم موازنه از راه دور بود. در آن نظم، سعی بر دیپلماسی و محدود کردن ایران وجود داشت. یعنی محدود کردن کشوری که به ادعای آمریکا مخل نظم منطقه است.
حیرانینیا تصریح کرد: آن نظم به این شکل است که یک ثباتی توسط قدرتهای منطقهای ایجاد میشود و آمریکا منافع حیاتی خودش را در آن منطقه دنبال میکند و زمانی مداخله نظامی انجام میشود که منافع حیاتی آمریکا به خطر بیافتد. آن موقعی که حملاتی به آرامکو صورت گرفت و عربستان تمایل داشت که ترامپ به ایران حمله کند، ترامپ حمله نمیکند زیرا منافع حیاتی آمریکا به خطر نیافتاده است. پس آمریکا نمیخواهد خود را درگیر جنگی با ایران کند.
وی در ادامه گفت: ترامپ در آمریکا به پادشاه عربستان اعلام کرد اگر تبعات آن حمله را عربستان سعودی برعهده میگیرد و هزینه نظامی آن را میدهد، در آن صورت حمله خواهد کرد که عربستان این موضوع را نپذیرفت و آمریکا حمله نکرد. زیرا منافع حیاتی آمریکا با آن منافع حیاتی که عربستان تعریف میکرد، همپوشانی ندارد. امروز بحث بر سر همین موضوع است. یعنی معنای اینکه عربستان به دیپلماسی روی میآورد این است که آن منافع حیاتی که آمریکا قبلا با استراتژی خود تعریف میکرد، با منافع کشورهای منطقه همسو نیست.
این کارشناس مسائل خاورمیانه گفت: منافع حیاتی آمریکا در شرق و مهار چین تعریف میشود. آن چیزی که استراتژیستهای آمریکایی سالهای سال تعریف میکردند، آن است که شما رویکرد رئالیستی را دنبال کنید و متوجه چین باشید و آن را مهار کنید. باید از هزینههای بیش از حدی که در منطقه و خاورمیانه انجام میدهید که باعث غفلت از چین شده کم کرده و متوجه تهدید اصلی یعنی رفتارهای چین باشید. بنابراین در این ساختار موازنه از راه دور، کشورهای منطقه متوجه میشوند که منافع حیاتی آمریکا مانند زمان ریگان هم پوشانی ندارد. مانند زمانی که آمریکا از هر حربهای استفاده میکرد تا حضور نظامی خود در منطقه را قوی کرده، پایگاه نظامی تاسیس کند و موازنهای علیه ایران ایجاد کند نیست.
حیرانینیا گفت: امروز وضعیت به این شکل نیست. در مذاکرات میان ایران و آمریکا، دو کشور به این نتیجه رسیدند که نمیتوانند مسائل منطقهای را روی یک میز بگذارند تا واشنگتن متقاعد شود که مسائل منطقهای با ایران را در قالب برجام حل کند. به همین دلیل قبل از آغاز گفتوگوهای برجامی، گفتوگوهای میان ایران و عربستان آغاز شده بود. عربستان به این نتیجه رسیده است که این گفتوگوها در قالب برجام نخواهد گنجید. بنابراین باید به صورت مستقل با ایران به یک نتیجه برسد. در خصوص منطقهای که کسی نمیتواند به او کمک کند. اسرائیل نمیتواند در مورد یمن کمک کند. آمریکا هم نمیتواند بیاید. اگر آنها یک موشک انصارلله را بزنند، تهدید مستقیم متوجه خود ریاض است و هزینههایی که عربستان میدهد هزینههای گزافی خواهد بود.
وی افزود: به همین دلیل، چشماندازهایی که بن سلمان در قالب ۲۰۳۰ دنبال میکند، نتیجه نمیدهد و آمریکا و اسرائیل هم نمیتوانند موازنهای در برابر ایران و متحدان منطقهای ایجاد کنند تا مانع حملات به عربستان شوند. تنها چارهاش آن است که از مسیر دیپلماسی توافقاتی حاصل شود.
حیرانینیا در پاسخ به این سوال که سطح روابط میان ایران و عربستان در چه حوزهای خواهد بود آیا در همه حوزهها این روابط ادامه پیدا خواهد کرد، گفت: به نظر میرسد ایجاد روابط در یک پکیج در دستور کار قرار گرفته است. این طور نیست که ایران امتیازات زیادی در مورد یمن به عربستان بدهد و در مقابل هیچ امتیازی دریافت نکند. به نظر میرسد یک پکیج از حیث موضوعاتی که در سطح منطقهای مطرح میشود، از ابعادی مورد بررسی قرار بگیرد که احتمالا سیاسی و اقتصادی خواهد بود. یعنی کلیت ایجاد روابط میان عربستان سعودی و ایران به این صورت خواهد بود که ملاحظات استراتژیک طرفین حفظ شده و نه امتیازاتی بدهند که آن ترجیهات استراتژیکشان تحت تاثیر قرار بگیرد.
وی افزود: یعنی دو طرف به شکلی امتیازات را میدهند که در ازای آن چیزی که میگیرند به صرفه باشد. به طور مثال یعنی به شکلی نیست که ایران بخواهد تمام امتیاز یمن را تقدیم عربستان کرده و در مقابل هیچ امتیاز قابل توجهی دریافت نکند. چون بحث یمن حتی در برابر برجام برای ایران خیلی مهم و کلیدی است. به طور مثال بحث عادیسازی روابط پیمان ابراهیم که برای این است تا اسرائیل از منطقه دریای سرخ و خلیج فارس نفع ببرد و تهدیدی از جانب یمن متوجه آن منطقه نشود، در عین حال با موقعیت استراتژیکی که یمن دارد ایران حاضر نخواهد بود که امنیت این منطقه از دست برود ایران میخواهد درباره امنیت آن منطقه توافق کرده و به نتیجه برسند.
حیرانینیا در پاسخ به این سوال که با توجه به برقراری رابطه میان ایران و عربستان سعودی در آینده این رابطه چه تاثیری میتواند روی تشکیل ناتوی عربی – عبری بگذارد، گفت: در بحث ناتوی عبری – عربی، ملک عبدالله دوم در مصاحبهای گفته بود ما به این ناتو میپیوندیم و بعد از آن وزیر خارجه اردن و مصر نظر مخالف پادشاه عربستان را اعلام کردند. دلیل اصلی آن اظهارات این است که طرفین در حال دیالوگ کردن هستند.
وی افزود: یعنی ایران با میانجگری عمان در حال مذاکره با اردن و مصر است. مسئله ناتوی خاورمیانه جدید نیست. در دوره ترامپ به آن ناتوی اسلامی میگفتند. یعنی تلاشی از طرف عربستان و کشورهای منطقه که روزی تحت عنوان شورای همکاری خلیج فارس مطرح بود و قبلتر از آن بحث بیانیه دمشق که نام آن را ۶+۲ که اعضای شورای خلیج فارس به همراه مصر و سوریه در زمان حافظ اسد گذاشتتد، مطرح شد. در ادامه ایران با بیانیه دمشق مخالفت کرد و حافظ اسد کنار کشید و ناتوی اسلامی هم به نتیجه نرسید.
این کارشناس مسائل بینالملل در ادامه گفت: اما این اتفاق به این منظور نبود که سایر کشورها تلاشی نکردند. الان یک کاراکتر مهمی در بحث دشمنی و تهدید کردن در مقابل ایران است که از آن کشورها دو قدم جلوتر بوده و نام آن اسرائیل است. یعنی اگر آمریکا حاضر نمیشود در موضوع آرامکو به ایران حمله کند، اگر اسرائیل در جایگاه آمریکا بوده و آن موقعیت را داشته باشد حمله به ایران را انجام خواهد داد. آن هم به دلیل نوع تهدیدی که بین ایران و اسرائیل تعریف میشود.
وی افزود: بنابراین آمریکا میخواهد در منطقه به شکلی حضور داشتند که هم بر چین تمرکز کند و هم از حملات احتمالی اسرائیل در منطقه بعد از خروج خود که خلا ایجاد خواهد شد، جلوگیری کند. هیچ کدام از اینها به تنهایی توانایی مقابله با ایران را ندارند مگر آنکه یک همکاری امنیتی بین آنها شکل بگیرد. به لحاظ همکاری امنیتی این کشورها باهم تفاوت دیدگاه زیادی دارند. یکی از نکات مهم در همگرایی این است که چگونه تهدید را تعریف میکنند و مسئله دوم این است که راه مقابله با تهدید چگونه باشد.
حیرانینیا افزود: همه کشورهای خلیج فارس نگاهی مانند امارات و عربستان به ایران نداشته یا حتی امارات و عربستان هم مانند یکدیگر به ایران نگاه نمیکنند. بنابراین این همگرائی امنیتی با حضور اسرائیل یک همگرائی از جنس سیستم متضاد است. بنابراین آمریکا میآید و خود را ناظر ناتوی عبری – عربی معرفی میکند. بعد از آن باید بپرسیم این همکاری ذیل چه موضوعی اتفاق میافتد؟ یعنی میخواهند مقابل ایران ایجاد موازنه کنند؟ ایران امروز در چه موضوعاتی قوی است؟ امروز ایران در بحث موشک بالستیک، کروز و پهباد قوی رفتار کرده است و امروز آن کشورها میخواهند از طریق همکاریهای اطلاعاتی، راداری و سامانههای لیزری تهدیدات موشکی ایران را خنثی کنند.
وی افزود: بنابراین، تصور نمیکنم ناتوی خاورمیانه روی بحث ایجاد روابط ایران و عربستان سعودی تاثیر بگذارد. زیرا ناتوی عبری – عربی ذیل پیمان ابراهیم است و از این موضوع هم مسئله عادیسازی روابط فلسطین و اسرائیل را تحت عنوان دو دولتی و صلح عربی که ملک عبدالله تعریف کرده بود، پیاده کنند. بنابراین مسئله دیپلماسی خیلی تاثیری در بحث ناتوی عبری – عربی ندارد زیرا مسئله دیپلماسی برای آن است که بتوانند در نقاطی که ضعف وجود دارد، امتیازاتی بدهند و در مقابل امتیازاتی دریافت کنند.
حیرانینیا در پاسخ به این سوال که عراق که نقش میانجی در ایجاد رابطه ایران و عربستان را ایفا کرده چه سودی از این رابطه خواهد برد، گفت: چند سال پیش گروه بینالمللی بحران یک گزارشی منتشر کرده بود و در آنجا به سعودیها توصیه کرده بود رویکردشان در عراق اقتصادی باشد و آنها را از داشتن رویکرد سیاسی و امنیتی در آن کشور نهی کرده بود. چراکه ایران در آنجا نفوذ طبیعی دارد و این به نفع سعودیها نیست که بخواهند در عراق وارد بازیهای سیاسی، امنیتی و اطلاعاتی شوند. بنابراین به عربستان سعودی گفته بود که باید در عراق رویکرد اقتصادی داشته باشند و باید عراق را از لحاظ اقتصادی وابسته به خود بکنید چراکه عراق در زمین بازی شما نیست.
وی افزود: واقعیت مطلب آن است که ایران در عراق نفوذ دارد و گروههای شیعی تحت نفوذ ایران هستند. البته نیروهای دیگری هم هستند که طرفدار ایران نیستند و طرفدار عربستان هستند. از رهگذر تنش بین این گروهها عراق وضعیت بیثباتی پیدا کرده است و شاهد این موضوع هم هستیم که تا چه حد عراق بیثبات شده است. بنابراین عراق وضعیتی دارد که اگر ایران و عربستان یا حتی در سطح دیگر، ایران و آمریکا چالش نداشته باشند، آنجا به ثبات نسبی دست پیدا میکند. در آن صورت عراق بیشترین نفع را خواهد برد. الکاظمی جدا از بحثهای انتخاباتی و تلاشهایی که برای آن انجام میدهد، هر چه قدر سعی کند ایران با عربستان و ایران و آمریکا تنش نداشته باشند، به ثبات عراق کمک کرده است. در این صورت گروههای سیاسی به ثبات و سازشی میرسند که مسائل داخلی خود را حل کنند.
منبع خبر
اخبار از خبرگزاری های موثق رسمی جمع آوری میشود و ایرانیان نیوز دخل و تصرفی در محتوای خبرها ندارد.